دو تفسیر از واژه امام در قرآن
واژهی امام (جـ ائمة) در قرآن به این معانی به کار رفته است: نماد، رهبر، سرمشق، نمونهی آرمانی، وحی، راهنما، الگوی کامل و والاترین. این واژه هفت بار در قرآن به صورت مفرد و پنج بار به صورت جمع
نویسنده: امتیاز یوسف
مترجم: امیر مازیار
مترجم: امیر مازیار
واژهی امام (جـ ائمة) در قرآن به این معانی به کار رفته است: نماد، رهبر، سرمشق، نمونهی آرمانی، وحی، راهنما، الگوی کامل و والاترین. این واژه هفت بار در قرآن به صورت مفرد و پنج بار به صورت جمع به کار رفته است. واژه «امام» در تاریخ اسلام از دورههای کهن تا امروز به شیوههای گوناگون تفسیر و به کار بسته شده و نقش عمدهای در شکلگیری بُعد سیاسی- دینی جهانبینی مسلمانان داشته است.
اشارهی نماین قرآن به تعیین ابراهیم به عنوان امام (رهبر) مردم در آیهی 124 بقره بیانگر این رأی است که پیروی دینی از باور به خدای یگانه نادیدنی- یکتاپرستی اسلامی- حاصل [گذر] از آزمایشهای گوناگون در زندگی است و دستیابی به کمال اخلاقی و دینی را در پی دارد. خوارج، نخستین فرقهی اسلامی، با پافشاری بر اصول برابری انسانها و اجرای عدالت قرآنی، خواستار انتخاب آزادانهی یک امام عادل و ثابت قدم دینی شدند، که باید جدای از پیش زمینههای قومی و نژادیاش برگزیده شود. در آیات 12 احقاف و 17 هود وحیهایی که بر موسی و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده «امام»- کتاب هدایت دینی- خوانده شدهاند. حال آنکه در آیهی 12 یس واژه «امام» در اشاره به ثبت افعال انسانها به کار رفته است. این افعال نتایجی برای ماهیت زندگی پس از مرگ دارند. در سطح شخصی، قرآن همهی مسلمانان را فرا میخواند که برای خود و خانوادهی خود دعا کند تا در ایمان «امام» شوند- والاترین [فرد] در خداباوری یا پارسایی . نیل به پارسایی نشانهای از امام شدن تلقی شده است. این کاربردهای واژهی «امام» ویژگیهای اصلی تجربهی دینی در اسلام را مشخص میکند. دو دسته از آیات، از طرفی آیات 73 انبیاء؛ 5 نمل؛ 24 سجده و از طرف دیگر آیات 12 توبه و 41 قصص، بین دو نوع امام در مقام رهبری اجتماعی- دینی تمییز مینهند: ائمهی هدایت- رهبران مهتدی به دین که به درستکاری و ایمان دینی دعوت میکنند و ائمهی کفر و آتش- رهبران بیاخلاق و ناعادل که بر زمین تباهی میگسترانند، باور به خدا را رد میکنند و از اینرو راهبر بشریت به جهنماند. قرآن مخالفان لوط و شعیب را در کنار این دو ذکر میکند تا نشانگر تمایز بین ائمه کفر و آتش و ائمه هدایت باشد.
آیهی 71 اسراء به تاریخ امامان در میان ذریهی آدم اشاره دارد. خداوند انبیا و رهبران صالح را در میان گروههای متفاوت مردم برانگیخت و وظیفهی ایشان انتقال و حفظ پیام یکتاپرستی بود. این اشخاص در روز قیامت به خوبیها و گناهانی که امتهای ایشان نسبت به وجوه اخلاقی- عقیدتی یکتاپرستی انجام دادهاند شهادت خواهند داد. الگوی کامل قرآنی امام در مقام رهبر مثالی سیاسی- اجتماعی- دینی، چنان که در حکایت ابراهیم آمده است، معانی متفاوتی در خلال زمان پیدا کرده و مسلمانان، و نیز فرقهها یا گروههای متعددی که برای تفاسیر سیاسی- کلامی مختار خود مدعی مشروعیت قرآنیاند، آن را به انحای گوناگونی ترکیب کرده و در زندگی سیاسی و دینی خود به کار بردهاند.
خوارج، نخستین فرقهی اسلامی، با پافشاری بر اصول برابری انسانها و اجرای عدالت قرآنی، خواستار انتخاب آزادانهی یک امام عادل و ثابت قدم دینی شدند، که باید جدای از پیش زمینههای قومی و نژادیاش برگزیده شود. در حال حاضر، اباضیهی عمان و شمال آفریقا تنها فرقهی باقی مانده از خوارجاند که سنت انتخاب امام را ادامه میدهند. شیعه منکر شأن رهبری سیاسی- دینی سه خلیفهی نخست است و علیبن ابیطالب را نخستین امام میداند، امامی که فیض دینی و رهبری سیاسیاش به نسل او انتقال یافته است. حق انحصاری دعوی امامت متعلق به فرزندان اوست. در نظر شیعه، امام بهرهمند از معانی باطنی قرآن است که از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به ترتیب به علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام علیها)، داماد و دختر پیامبر، و از ایشان به فرزندان آنها منتقل شده است. در شاخهی نزاری شیعهی اسماعیلی، آقاخان کنونی چهل و نهمین امام حاضر است. اسماعیلیان او را تجسّم و مظهر قرآن میدانند. شاخهی مستعلی شیعهی اسماعیلی «داعی مطلق» خود را یگانه نماینده و معلم دینی جامعهشان پس از امام طیب میدانند که در سال 524 به غیبت رفت. شیعهی اثناعشری، دوازده امامی، که اکثر آنها در ایران، عراق و لبنان ساکناند، یازده فرزند از نسل فاطمه (علیه السلام) و علی (علیه السلام) را تا امام مهدی (علیه السلام)، که در سال 260 به غیبت رفت، تنها مفسران معصوم قرآن میدانند. از آن پس، شیعیان دوازده امامی علمای دینی خود، یعنی «مجتهدان» و «آیة اللهها» را رهبران دینی نائب امام تا زمان بازگشت او میدانند. در نظر خوارج و شیعیان، امامان همزمان هم قدرت دینی و هم قدرت سیاسی را در دست دارند. ایشان معنای باطنی قرآن را میدانند و امت اسلامی را هدایت و شریعت اسلامی را تفسیر و اجرا میکنند.
اهل سنت، در مقام پیروان سنت نبوی و جماعت (اهل السنة و الجماعة)، شأن الوهی برای امام قائل نیستند. در نظر ایشان، این واژه اشارهی مثالی به شخصیتهای ابراهیم و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقام پیامبران و دولتمردان الگو دارد، که هر دو مدافع تزلزلناپذیر اصل یکتاپرستی بودند و رهبری دینی، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی را در خود جمع کرده بودند. اهل سنت عنوان «امام» را جداگانه بر امامان نماز جماعت در مساجد اطلاق میکنند و همچنین آن را به عنوان لقبی شایسته برای رهبران سیاسی عادل و عالمان برجستهی علوم دینی به کار میبرند.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}